الشكُّ ارتِيابٌ
امام على عليه السلام : شك اضطراب نفس است و بر طرف شدن آرام از او، يعنى در هر كارى كه اين كس در آن شك داشته باشد در آن قلق و اضطراب دارد و طمأنينه و آرامى ندارد پس در هر باب بقدر مقدور سعى در تحصيل علم بايد كرد، و از اين ظاهر مىشود كه اگر چيزى باشد كه در حليت و حرمت آن مثلا شك باشد اولى آنست كه آن ترك شود زيرا كه در ترك آن چون يقين بعدم مفسده باشد اين كس را در آن اطمينان و آرامى باشد بخلاف فعل كه در صورت فعل باعتبار احتمال حرمت هميشه او را تشويش و اضطرابى باشد كه مبادا حرامى كرده باشد، و اگر در وجوب و عدم وجوب آن شك باشد بهتر آنست كه كرده شود زيرا كه در فعل آن باعتبار حصول يقين ببرائت ذمه اطمينان و آرامى باشد بخلاف صورت ترك كه باعتبار شك در برائت ذمه همواره تشويش و اضطرابى باشد كه مبادا واجبى ترك شده باشد و همچنين در تدبير امور دنيويه نيز هرگاه كسى در امرى مردد باشد ميانه چند احتمال كه او را علم باشد بعدم مفسده بعضى از آنها و در بعضى در شك باشد و احتمال مفسده رود بايد اختيار آن شق كند كه علم بعدم مفسده آن دارد تا از تشويش خاطر و توزع بال فارغ باشد و صريح است در اين معنى آنچه روايت شده از حضرت امام همام امام حسن صلوات الله و سلامه عليه كه فرموده شنيدم از حضرت رسول 6 كه مىفرمود دع ما يريبك الى ما لا يريبك فان الشك ريبة و إن الصدق طمأنينة.
يعنى واگذار آنچه ترا در شك دارد و اختيار كن آنچه ترا بشك نياورد پس بدرستى كه شك قلق و اضطراب است و «صدق» يعنى علم بصدق و صحت طمأنينه است و آرام، و پوشيده نيست كه شك گاهى استعمال مىشود در آنچه طرفين او مساوى باشد پس اگر يك طرف راجح باشد آنرا شك نگويند بلكه طرف راجح را «ظن» گويند و طرف مرجوح را «و هم»، و گاهى مستعمل مىشود در مقابل جزم مطلقا پس ظن و گمان را نيز شك گويند و دور نيست كه «شك» در اين كلام حضرت صلوات الله و سلامه عليه و همچنين در حديث شريف مذكور بمعنى آخر باشد زيرا كه با ظن و گمان نيز فى الجمله قلق و اضطرابى باشد هر چند كمتر باشد از آنچه در صورت تساوى طرفين باشد.
غرر الحکم 87